تقابل های دوگانه، مهم ترین اساس نظریۀ ساختارگرایی است که نظریه پردازان این حوزه از آن در حوزه های مختلف زبان شناسی، روایت شناسی، فلسفه، مطالعات فرهنگی، انسانشناسی و روان شناسی بهره برده اند. «کلودلوی استروس» در انسان شناسی، از تقابل های دوگانه برای شناخت ساختار کلی ذهن چکیده کامل
تقابل های دوگانه، مهم ترین اساس نظریۀ ساختارگرایی است که نظریه پردازان این حوزه از آن در حوزه های مختلف زبان شناسی، روایت شناسی، فلسفه، مطالعات فرهنگی، انسانشناسی و روان شناسی بهره برده اند. «کلودلوی استروس» در انسان شناسی، از تقابل های دوگانه برای شناخت ساختار کلی ذهن انسان در پسِ اسطوره ها و اعمال مختلف فرهنگی سود جسته و معتقد است این تقابل ها، نخستین تلاش بشر برای ادراک محیط پیرامونش بوده است و هستی انسانی به طور کلی درگیر این دوشاخگی های اجتناب ناپذیر است. در پژوهش حاضر، اندیشه های استروس برای خوانش منظومۀ «خانۀ سریویلی» نیما یوشیج به کار گرفته شده است. در این منظومه، سریویلیِ شاعر، در تقابل با شیطانی است که با تمام زمینه های فکریِ وی در تعارض است. تقابل هایی مانند روستا/ شهر، طبیعت/ فرهنگ، تجدّد/ سنّت و به طور کلی خودآگاهی و ناخودآگاهی در این منظومه، به صورت جدال شاعر و شیطان به تصویر درآمده است. سریویلی در این منظومه، گرفتار کشمکش و تعارض هایی است که در گفت وگو با شیطان به بار نشسته و این جدال دائمی تا پایان شعر ادامه یافته است. ذهن سرکش نیما، با استفاده از تقابل های دوگانه به بیان مهم ترین تفاوت ها، تضادها و تعارض های اندیشه ا ی خود با صاحبان قدرت سیاسی پرداخته است. قدرتمندانی که اندیشههای آنان با نماد شیطان به عرصۀ خودآگاهی شاعر درآمده است.
پرونده مقاله
در این مقاله با مطالعۀ برخی رویکردهای سیاسی شاعران سمبولیست اروپایی و بازخوانی نحوۀ تعامل «نیما» با جریانهای روشنفکری زمانۀ خود، به دنبال آن خواهیم بود تا نشان دهیم که جهتگیریهای سیاسی نیما و نوع رابطۀ او با ایدئولوژیها و گفتمانهای روشنفکری زمانه، قرابت فراوانی با چکیده کامل
در این مقاله با مطالعۀ برخی رویکردهای سیاسی شاعران سمبولیست اروپایی و بازخوانی نحوۀ تعامل «نیما» با جریانهای روشنفکری زمانۀ خود، به دنبال آن خواهیم بود تا نشان دهیم که جهتگیریهای سیاسی نیما و نوع رابطۀ او با ایدئولوژیها و گفتمانهای روشنفکری زمانه، قرابت فراوانی با رویکردهای کلی حاکم بر اندیشه و عمل سمبولیستهای اروپایی دارد. به عبارت دیگر سمبولیست بودن نیما – البته نه به عنوان تنها مؤلفه - تأثیر فراوانی بر نوع موضعگیریها و انتخابهای سیاسی او داشته است. در این میان، گفتمانهای روشنفکری حاکم بر زمانه و نوع مواجهه نیما با این گفتمانها نیز نقشی تعیینکننده در تقویت این جهتگیریها ایفا کرده است.
پرونده مقاله
سیمرغ و ققنوس به مثابۀ موجوداتی اسطوره ای، جلوه های تصویری متفاوتی در هر یک از گونه های ادبی دارند. مدعای مقاله اثبات، این است که این پرندگان از حیث وجودی دارای ویژگی های متعددی هستند که هر گونة ادبی به فراخور بافتار خود، بر بخشی از آن ویژگی ها توجه میکند و این نکته در چکیده کامل
سیمرغ و ققنوس به مثابۀ موجوداتی اسطوره ای، جلوه های تصویری متفاوتی در هر یک از گونه های ادبی دارند. مدعای مقاله اثبات، این است که این پرندگان از حیث وجودی دارای ویژگی های متعددی هستند که هر گونة ادبی به فراخور بافتار خود، بر بخشی از آن ویژگی ها توجه میکند و این نکته در گذارِ شعرِ کلاسیک به نو فارسی کاملاً مشهود است. برای اثبات مدعای مطرح شده، شباهت ها و تمایزهای وجودی سیمرغ و ققنوس را در نمونه های برجستۀ حماسی، عرفانی و شعر نو بررسی کرده ایم و تمایز نگاه نیما را از این منظر تحلیل نمودهایم. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به دو سؤال اساسی است: خوشههای تصویری سیمرغ و ققنوس در گذار از حماسه و عرفان به شعرِ نو فارسی دچار چه تحولاتی شده است؟ بوطیقای تصویرِ ققنوس در شعرِ «ققنوس» نیما تا چه اندازه معرفِ نگاه نوی است که او به دنبال طرح و بسط آن در شعرِ نو فارسی بوده است؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد که نیما با بهرهگیری از آشنایی ذهن انسان ایرانی با تصاویرِ سیمرغ و ققنوس، این بار ققنوس را در ساختاری سمبولیک و با غلبه دادن وجه عینیتگرای شعرش و برای ارائه اندیشه سیاسی- اجتماعیاش به کار میگیرد، حال آنکه در اشعار سمبولیک پیش از او، همواره وجه انتزاعی شعر غلبه داشت. علاوه بر این ارائه روایت تام و البته کوتاه این شعر، در پرتو انسجام تصاویر شعری، تلاش تازه نیما را برای جایگزین کردن «تصویر به جای تصریح» نشان میدهد.
پرونده مقاله
تکرار کاربرد گسترده و متنوع نیما یوشیج از نمادها در شعر، بهویژه نمادهای جدید و گاه بکر از میان واژگان زادگاهش یوش مازندارن، ویژگی و تازگی خاص به شعرهای آثار دورۀ سوم حیات شاعرانۀ وی (از شعر «خواب زمستانی» (زمان سرایش: 1320 به بعد)) بخشیده است. این نوع شعرها عموماً دارا چکیده کامل
تکرار کاربرد گسترده و متنوع نیما یوشیج از نمادها در شعر، بهویژه نمادهای جدید و گاه بکر از میان واژگان زادگاهش یوش مازندارن، ویژگی و تازگی خاص به شعرهای آثار دورۀ سوم حیات شاعرانۀ وی (از شعر «خواب زمستانی» (زمان سرایش: 1320 به بعد)) بخشیده است. این نوع شعرها عموماً دارای پیامهای اجتماعی- سیاسی است که نیما به دلیل فضای سیاسی پراختناق روزگار خود، آنها را به صورت نمادین بیان کرده است. از نظر نویسنده، دستیابی به دلالتهای موجود در این آثار، یا دستکم نزدیک شدن به ذهنیّت شاعر در هنگام سرودن آنها، با استفاده از روش هرمنوتیکی «شلایرماخر» بهتر امکانپذیر است. از طرف دیگر این شاعر سمبولیست بر وجود چندمعنایی و ابهام در شعر تأکید بسیار دارد و آن را یکی از معیارهای شعریت اثر میداند. از اینرو نویسنده، کشف معانی چندگانه در شعرهای نمادین نیما را جزء وظایف تأویلگر در قبال این شعرها تلقی میکند. از آنجا که واژۀ «کککی» در فرهنگهای مختلف با معانی متفاوت آورده شده و تحقیقات محلی از بومیان مازندران نیز بر این امر صحه گذاشته است و نیز برخی واژههای موجود در شعر مانند «پریوار»، ویژگی «زنانگی» را به ذهن متبادر میکند، نویسنده با تأمل بیشتر در واژگان و برخی ویژگیها که فرهنگ قزوانچاهی و بومیان مازندران برای «کککی» برشمردهاند، در کنار برخی تأملات دیگر، به تأویل دومی از «کککی» دست یافت که این مقاله به آن میپردازد.
پرونده مقاله